دوباره شب امتحان شده و من مثل تمام شونزده سال درس خوندنم، همین الان یاد کتابهای نخونده و فیلمهای ندیده و جاهای نرفتهام، افتادم.
اون قدر که میتونم بعد مدتها یه بسته فرهنگی بذارم اینجا و از آداب بی قراری و سری که درد... می کند و In bruges و Up in the air و حتی The Hurt locker براتون بگم.
حالا اینا که یه چیز عادیه، مشکل بزرگتر اینجاست که فقط توی همین دوهفتهای که من وقت دارم چهار پنج تا کتاب کت و کلفت زبان اصلی رو برای امتحانهام بخونم، فرصت دارم هم نمایشگاه کتاب برم و هم یکی دو روزی از این شهر دور بشم تا اردیبهشت رو درک کنم! چون هیچ کدومشون منتظر تموم شدن امتحانهای من نمیمونن...
تو میتونی همشو باهم انجام بدی آره مطمئنم.
سلام.با این عکسه یه حال غریبی شدم که نگو.یاد یه جاهایی تو بچگیام افتادم.فیلم بروج رو واقعا حال میکنیم باش هم من هم داداشم و هارت لاکر رو وقتی که میرن به ملت خبر مرگ بچه هاشونو میدن اون صحنه بابازی استیو بوشمی.موفق باشی
آی گفتی همیشه آدم دوست داره همه کارای نکرده رو موقع امتحانا بکنه
راجع به پست قبلت فقط اینو بگم که از تو بعیده دختر..
حتی شده تلفنی حال جاری جان رو بپرس گناه داره..
مطمئن باش کار غلط رو اونایی دارن می کنن که مائل رو به هم قاطی کردن..
منم توی همین وضعیتم
هارت لاکر رو دوست نداشتم!