سفر با عذاب وجدان


اعتراف می‌کنم که دیروز خونه موندم که درس بخونم. ولی همش رو خوابیدم. اصلا من روزای تعطیل هم به زور تا ساعت هشت می‌خوابم اما دیروز انگار یه کوه خستگی روم  بود، اصلا دلم نمی‌خواست بلند شم. مخصوصا که داشتم خواب بچه‌ام رو هم می‌دیدم!‌ تازه به دنیا اومده بود و دو سه روزش بود ولی خیلی تپل و ناز بود. واقعا خواب لذت بخشی بود. فقط توی خواب نگران بودیم و عذاب وجدان داشتیم که این بیست روزی که نیستیم و می‌ریم سفر کی نگهش داره!!!

 

گفتم سفر... راستش ما چند هفته پیش برای پنجشنبه جمعه این هفته جا رزرو کردیم که بریم شمال. پولش رو اینترنتی واریز کردیم و نامه هتل رو هم گرفتیم. اما دو روز بعدش تراکنش بانک به مشکل خورد و همه پول برگشت به حسابمون و ما هم که پول لازم بودیم دیگه بی خیال شدیم و پول رو خرج کردیم.

خلاصه حالا ما یه نامه رزرو هتل داریم که می‌گه دو شب می‌تونیم بریم رامسر اونم در حالیکه پولش رو ندادیم. نمی دونم کار درستیه یا نه، ولی شاید اگه پولش جور نشه بریم و پولش رو هفته دیگه بریزیم به حسابشون چون به هر حال اونجا برامون رزرو شده. اما امیدوارم تا فردا یه پولی جور بشه که بریزیم به حسابشون و بدون عذاب وجدان بریم سفر... البته به هر حال عذاب وجدان درسهای نخونده و کارهای نکرده به قوت خودش باقیه.

    

نظرات 10 + ارسال نظر
فیروزه سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 09:42

بعدش کجا قراره برید؟ ... اولش گفتی ۲۰ روز نیستید و میرید سفر؟!
رامسر خیلی زیباست ...
اگر مسافر بودید خوش بگذره حسابی

اون 20 روز فعلا یه رازه، تا موقعش بشه

سایه سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 09:44 http://didarema.persianblog.ir

کاش جور بشه و برین و حسابی بهتون خوش بگذره

پرنده خانوم سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 10:00

منم دلم مسافرت میخواااااااااااااااااااااااد
خانومی ایشالا که بهتون خیلیییییییی خوش بگذره
فکر درسارم نکن
از یه طرف میگن باید چهار ترمه تموم کنید
پس میشه نتیجه گرفت که
مشخصه که قرار نیست کسی رو پاس نکنن

آزاده سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 10:33 http://dalanebehesht.blogfa.com

ایشالا پولش جور می شه...
می ری و بهت خوش می گذره..

هلیا سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 11:58

ایشالا که ج.ر میشه و با خیال راحن میرین و کلی هم خوش میگذره حالا یه سوال مهم بپرسم؟بچه تون پسر بود یا دختر

سوال خوبیه ولی راستش نفهمیدم!

آلما سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 12:08

منم که خونه میمونم اینطوری میشم و درس کمتر میخونم

. بـــانــ و تمشـــ کی . سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 21:21

به بازی دعوت شدی عزیزم

زنجبیل چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 01:48

ااوووووووووووو چقدر سخت میگیرین ها !! حالا اگه این پول گم میشد میگفتین معشیت خدا بوده !! من نمیدونم چرا وقتی این اتفاقها می افته معشیت نیست ! منکه میگم حالشو ببرین بعدا هم هر موقع پول اومد دستتون بریزین به حسابشون بگین خیر هستین خواستین به هتلشون کمک کنین

تینا چهارشنبه 19 خرداد 1389 ساعت 09:18

مرسی که دیروز همراهیم کردی عزیز دلم... حضورت کلی بهم آرامش میده همیشه ها

دزی شنبه 22 خرداد 1389 ساعت 12:49

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد