که تو در بـرون چه کردی که درون خانه آیی؟


به نفعتونه که من همین الان این صفحه رو ببندم و برم پی کارم وگرنه اشکهام یه جوری جاری می‌شه که ممکنه به این آسونیا بند نیاد...


البته برای حل مشکلم یه وعده وعیدهایی داده شده. ولی هنوز نیاز دارم برای اون لحظه‌هایی که اونجا پشت در اتاق نشسته بودم و داشتم از ترس و اضطراب می‌مردم و تلفن زنگ زد و یه سطل آب یخ ریخت روم و من رو مات و مبهوت پشت در بسته گذاشت، یه دل سیر اشک بریزم... 


برام دعا کنید. دعا کنین بتونم برم مکه. دعا کنین یه جورایی نشم مثل اون که گفته "به طواف کــعبه رفتم به حــرم رهـــم ندادند .... که تو در بـرون چه کردی که درون خانه آیی؟"


از تصور اینکه از توی فرودگاه برم گردونن دیوونه می‌شم..



ولی اگه برم یه نفر رو اصلا فراموش نمی‌کنم و هرجا برم یادش می‌افتم. اونم راننده آژانسیه که من رو تا سازمان حج و زیارت برد و اونجا کلی توی کارها کمکم کرد و به جای من از پله‌ها بالا و پایین رفت و ...

  

نظرات 23 + ارسال نظر
تینا یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 16:39

میری مستانه ی خیلی عزیزم... میری.. من مطمئنم.... اصلا به خودت شک راه نده و در کمال آرامش و اطمینان دعا کن... خدامون مهربونه...

سایه یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 16:41 http://didarema.persianblog.ir

چی شده مستانه جون ؟
نگران نباش حتما جور میشه و میرین . اونی که باید دعوتتون کنه دعوتتون میکنه

جودی ابوت یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 16:52 http://whenurnot.blogfa.com

ایشالا همه چی درست میشه و بدون هیچ مشکلی میری زیارت خانه خدا
خدای مهربون بنده اش رو از در خونه اش برنمی گردونه عزیزم مطمئن باش

نیکو یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 16:54 http://sarbala.blogfa.com

آخی! عزیزم
ایشالا درس میشه
اما دعا یادت نره ها
باشه؟

بهاره یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 17:12 http://rouzmaregiha.blogsky.com

ای بابا چرا آخه؟ نکنه مشکل از محل کار قبلیه؟
نگران نباش دوستم خدا وقتی صدات کرده دیگه بنده ی خدا کی باشه که نذاره بری خونه خدا؟


خانم سین یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 18:46

اصلا لازم نیست تصور کنی...
فکرشم نکن... می ری، خوبشم میری... :)

Autumn girl یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 18:53 http://onlyforme.blogsky.com

یه ذره هم به دلت شک راه نده،
ته دلت اگه مطمئن باشی که میری ،
مطمئن باش که خودش واست جورش میکنه

چقدر این عکس بهم آرامش داد، مثل وبلاگت که همیشه ارومم میکنه

نارنجی ! یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 19:28 http://leilanarenjim.blogfa.com

مطمئن باش حتما میری عزیزم:*:*
ایشالا میری و همدیگه رو هم اونجا میبینیم :دی
قیافه من تو ذهنت باشه اگه دیدیم :دی

فک کنم تو قبل از رفتن من برمی گردی

زنجبیل یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 20:14

غلط میکنن نزارن بری .اصلا اونجا تو فرودگاه جلوت وگرفتن بگو دوست منی همه چی حله
امیدوارم که بری و لذتی که میخوای رو ببری

اگه بگم دوست توام که مستقیم می فرستنم اوین

ArOMa یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 20:14 http://aroma274.blogfa.com

اصلا خدا خواسته بود لینک به لینک برسم به وبلاگت که بیام اینجا برات دعا کنم ...
هرچی باشه مستجاب الدعوه‌ام دیگه .. کم چیزی که نیستم
ایشالا که همه چیز جور میشه .
رفتی ما رو هم دعا کن .

خدا کنه دعات مستجاب شه. اگه شد هر وقت دیگه کاری داشتیم خدمتتون می رسیم

صووورتی یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 21:54 http://www.bonbast-e-soorati.blogfa.com

عزیزم...
ایشالله که میری و ایشالله که هیچ مشکلی برات پیش نمیاد.
مگه میشه تقلا بکنی و به بن بست بخوری؟!...
مستانه... خواهشا منم از یاد نبر... برای منم دعا کن. منم دوست دارم برم... اونجا حتما یاد منم باش.


به یادت خواهم بود. حتما حتما

مریم دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 07:59 http://fara.blogspot.com

مستانه جونم...کمی صبر...کن...
راستی کی می ری مکه؟..


۱۵ مرداد اگه خدا بخواد

مریسام دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 08:13

مستانه جونم مطمئنم که میری فقط رفتی منو فراموش نکنی از خود خدا بخواه که منم به زودی بطلبه.
پیشاپیش حجت قبول

چشم...ایشالا...

شنبه دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 08:22 http://shahriar.blogspot.com

حاجیه خانم مستانه سلام!!!!!!!!!۱۱

سارا دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 08:41

مستانه جان ایشالا میری
ما هم دعات میکنیم
پارسال که من با همسرم رفتم پاسپورت بعضی ها دقیقه 90 رسید. نگران نباش
تو هم اونجا ما رو فراموش نکن که بدجوری محتاجیم

ممنون از دلداریت
ایشالا به یادتونم

زهرا دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 08:42

مستانه جونم منم وقتی متنتو خوندم اشک تو چشمام جمع شد.امیدوارم به همین روز عزیز بری مکه و اونجا نائب الزیاره باشی به جای ما.مستانه جونم اگه ان شااالله کارت درست شدو رفتی مکه منو ۲جا یاد کن.یکی کنار غربت بقیع و یکی وقتی عظمت خونه خدا اشکو تو چشات اورد.امیدوارم زودتر بیایو بگی که میخای وسایلتو جمع کنی که بری مکه.می بوسمت


ترانه دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 08:46

ایشالا جور شه خانومی. خیلی خوبه این سفر، بهترین سفر معنوی هر شخصی.

ممنون خانومی، تولد سام 5 مرداد هست، فرصت نمیشه. ایشالا میاد شهرمون و توی یه مناسبت دیگه براش کتاب رو میگیرم.

فیروزه دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 09:26

به خاطر محل کار قبلی مستانه؟!

مریم دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 09:53 http://justwritting.blogfa.com/

ماه شعبانه و صلوات فرستادن معجزه میکنه ..هر وقت دلت شور افتاد یا گرفت فقط صلوات بفرست ایشاله که همه چی درست میشه ..

نرگس دوشنبه 4 مرداد 1389 ساعت 13:09 http://fereshtekuchulu.blogfa.com

فقط به این اعتماد داشته باش که تو نیت کنی و خدا هر وقت صلاح بدونه جورش میکنه
میدونم آدم مدام از خودش می پرسه که چی کردم مگه؟ ولی نگران نباش... خدا خودش دعوت کنه همه چیو درست میکنه
نمیدونی من چی کشیدم مستانه وقتی عمره دانشجویی میخواستم برم و یه امتحانم میموند و چقدر دوندگی کردم...
چی کشیدم!!!


ماه مون سه‌شنبه 5 مرداد 1389 ساعت 00:42

مستانه جون بد به دلت راه نده. اصل کار یکی دیگست این آدما چیکارن .

خدا کنه خدا بخواد...

دیبا سه‌شنبه 5 مرداد 1389 ساعت 12:55 http://diba1365.blogfa.com

اندکی صبر...سحرنزدیک است!


سلام مستانه ی عزیز ایشالا میری مطمئن باش...
التماس دعا

عزیزم آخه چرا؟ چی شده؟ پاسپورتت هنوز نرسیده؟
ایشالا که با خوبی و خوشی میری و بر میگردی
خواهش میکنم منو یاد کنی وقتی که چشمت به خونه ی خدا افتاد منو صدا کن عزیزم اگه دفعه ی اولته که خوش به حالت میگن هرچی دعا کنی برآورده میشه

پاسپورتم رسیده مشکل ممنوع الخروج بودن داشتم که اگه خدا بخواد حل شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد