امشب هم به عادت تمام این شبها تا سحر خوابم نمیبره. تو خوابیدی و صدای نفسهای منظمت خیالم رو راحت میکنه که آروم خوابیدی. اما دلم میخواست میتونستی با چشمهای باز بخوابی. اون وقت تا سحر زل میزدم توی چشمهات. از دیدن چشمهات سیر نمیشم. خودت نمیدونی اما چشمهات یه جور دیگه شده. روشنتر شده. برق میزنه.
اون شب که مُحرم شدیم رو یادته؟ آخرین بار توی مسجد شجره توی چشمهات نگاه کردم و بعد از هم جدا شدیم.
توی اتوبوس خانومها و آقایون رو از هم جدا کردن. تو جلو نشستی و من عقب. تا مکه دیگه ندیدمت. به مکه که رسیدیم توی هتل دیدمت اما توی چشمهات رو نگاه نکردم. بعد همه با هم رفتیم مسجدالحرام. موقعی که کعبه رو دیدیم تو جلو بودی و من عقب. چشمهات رو نمیدیدم. موقع طواف من همه رو گم کردم. تنها طواف کردم. تنهایی رفتم برای سعی، طواف نسا رو هم تنها انجام دادم، وقتی نماز طواف نسا تموم شد، بالای سرم بودی. چشمهات خیس بود، خیس و روشن و براق.
از اون روز دیگه از دیدن چشمهات سیر نشدم. نمی دونم با چشمهات چی دیده بودی و توی دلت چی گذشته بود، که انعکاسش این جوری توی چشمهات برق میزد. اما من از اون روز یه بار دیگه عاشق چشمهات شدهام.
بغضم گرفت....
میخونم و بی تاب تر میشم.......
عاشقانه، عارفانه
مسی دل سوزوندن هنر نیست دیوونم نکن با این نوشته هات به خدا داره گریم میگیره طواف نسا نماز نسا ای خدا فقط یه بار دیگه
سلام دوست عزیز
من اتفاقا وارد وبت شدم
خیلی عکس هاومطالب خوبی برای ماه رمضان است به وبم یه سر بزن و اگه نظر بدی خوشحال می شم موفق باشی
سلام
خیلی زیبا بود
خدا قسمت منم بکنه
با اجازه داشتم تو عکس هی دنبال مستانه خانوم می گشتم! هی گفتم نه اون خانومه نیست بابا! بعد گفتم با خودم : عزیزم خب فکر کردی کی داره عکس میگیره؟
لایک به عکس و حس و حالتون بعد از طواف نساء!!
خوش به حالت خوشا به حالش! عاشق بمونی همیشه
بعضی وقتا فقط سکوت .... مثل الان
امیدوارم تمامه حسای خوبی که از اون روزا دارین قسمته تمامه عاشقانه مکه بشه.ان شاالله
مستانه خوش به حالت... و خدا این عشق و آرامش رو براتون پایدار کنه
مستانه عزیزم این پستت خیلی زیبا بود . دعا کن منم چنین حسهایی رو تجربه کنم
مستانه
قبول باشه زیارتت. پست قشنگ و دلنشینی بود. عشقتون پایدار!
چه حس خوبی رو تجربه کردی عزیز... درکت کردم
آرامش داره نوشته هات. عجیب
می دونی مستانه، مکان های زیارتی دور از دسترس... مثل مکه، مثل کربلا که با شنیدن اسمشون بیشتر داغ دلمون تازه میشه یه حال و هوایی دارن که وقتی بر می گردی تا مدت ها اون حس و حال رو داری و سخت ترکت می کنه... تو تازه اومدی... می بینم و می فهمم که هنوز دلت هواییه...هنوز انگار از اونجا جدا نشدی... من وقتی از کربلا اومدم... تا حدودا یک ماه درگیر بودم... مدام دلم می گرفت و هوایی می شدم... تو که مکه بودی و باید بیشتر این حس و حال رو داشته باشی... توی سحر هات منم دعا کن!:*
تمام وجودم نگاه آن نگاه عاشقانه ات شد در این پست .
مستانه دعا کن زود زود این حس وحال بد از من دور بشه باز بشم مثل گذشته عاشق و بی تاب.....
کاش دوباره مثل قبل بشیم
خوب از تولد و کادو در رفتی ها!
بنا به دلایلی کل وبلاگم رو رمزی کردم, اگه بخواید وبلاگم رو بخونید باید ثبت نام کنید, بلاگر راه دیگه ای برا رمزی کردن نداشت. آدرس جی میل و پسورد بدین که بعد از پذیرش درخواستتون بتونید وبلاگ رو بخونید. البته کاراشو سام انجام داده, اطلاعات من در همین حده
خوش به سعادتتون. با خوندن پستت بغضم گرفت. خدا نصیب هر کسی که دوست داره بکنه این زیارت رو.