خواب بدی دیده بودم. خواب دیده بودم دوتا مسافر عزیز که قرار بود بیان خونهمون توی راه تصادف کرده بودن و ...
نگران شده بودم. اما نه زیاد. قرار نبود مسافری برامون بیاد.
چند روز بعد مامان زنگ زد که فلانی قراره بیاد تهران... یکی از اون دوتا مسافر...
نگران شدم. اما نه زیاد.
چندشب بعد وقتی خونهی بابام بودم فهمیدم که تنها نمیاد. با کس دیگهای میاد. با دومین مسافر توی خوابم.
نگران شدم. خیلی زیاد.
تمام روزهای بعد رو با اضطراب گذروندم. تا اینکه دیروز بالاخره فهمیدم یه کاری براشون پیش اومده و فعلا نمیتونن بیان...
با وجود همهی دلتنگیم از نیومدنشون خیلی خوشحال شدم.
نمیدونم حکمت این خواب چی بود ولی امیدوارم هرکی مسافری داره سالم به مقصد برسه...
امیدوارم همه مسافرا مخصوصا مسافرا شما به سلامت به مقصد برسن.صدقه بذار کنار
در مورد پست قبلی یک چیز باحال بگم.
من و شوهرم هم تقریبا هم سن هستیم. (یک سال بزرگتره) و قصد بچه دار شدن هم فعلا نداریم.
دوستای دانشگاهم رو که دیدم، می گفتند که باید کم کم بچه دار بشند. گقتم بی خیال بابا! زوده. گفتند آخه شوهر های ما بزرگند! دیگه داره دیر می شه برای پدر شدنشون. ولی تو که شوهرت جوونه وقت داری خوش به حالت!
ما هم خوشحال شدیم!
عجب خواب عجیبی
خداروشکر که سفرشون کنسل شده . من خودم به خوابای خودم خیلی معتقدم و هر وقت خواب بدی ببینم متاسفانه اروم و قرار ندارم
الهی آمین
اگر من با این استرس وحشتناک و عجیب و غریب جای تو بودم و این خواب رو دیده بودم و مسافر هم داشتم
به خدا سکته رو زده بودم
مستانه جانم میشه در همین لحظه این قول بیربط رو بهم بدی که اگر خوابی در مورد من دیدی بهم بگیش حتما ؟
ایشالا که خیره . صدقه بده براشون ...
خدا رو شکر بخیر گذشت..بعد دیدن خوابای این مدلی صدقه بزار کنار..لینکت کردم البته با اجازه..
ایشااله
ایشالا کهس فر همه مسافرا بی خطر باشه
عجب خوابی
در مورد پست پایین هم به نظره من ۴ سال باید تفاوت باشه چون باحرفت کاملا موافقم
تولدت پیش پیش مبارک... خواستم اولین نفر باشم که تو وبلاگت تبریک می گم...........