هیچ کار نکردن!


شب مهمون داریم. یه جورایی بیشتر مهمونای متین محسوب می‌شن تا من. از دیشب با متین اتمام حجت کردم که تا وقتی از خواب بیدار نشی و کمکم نکنی منم هیچ کار نمی‌کنم.

 

حالا من صبح از ساعت شیش بیدار شدم و هی دور خودم چرخیدم. ولی برای اینکه زیرقولم نزنم و متین قضیه رو جدی بگیره، دست به سیاه و سفید نزدم.


ولی توی همین دوساعت تا حالا هزار بار تو ذهنم قرمه‌سبزی رو بار گذاشتم، مرغ‌ها رو توی پیاز و زعفرون و آبلیمو خوابوندم. ژله‌ام رو درست کردم و برنج رو خیس کردم...


خلاصه بعضی وقتها هیچ کار نکردن خیلی سخت تر از کار کردنه!

 

نظرات 8 + ارسال نظر
نازی جمعه 14 آبان 1389 ساعت 11:55 http://havayehoseleh.blogfa.com/

مستانه حالا میذاشتی یه روز که مهمون نداشتین به متین کمک کردن را یاد میدادی

دلژین جمعه 14 آبان 1389 ساعت 12:06 http://drdeljeen.com

آفرین قووووووول

مصی جمعه 14 آبان 1389 ساعت 12:13 http://ye-asheghaneye-aram.persianblog.ir

خوبه دلش رو داری دست به کاری نزنی. من مهمون که دارم دل توی دلم نیست. از صبح بلند میشم و از پا میافتم دیگه.

آزاده جمعه 14 آبان 1389 ساعت 14:16 http://dalanebehesht.blogfa.com

ای وای......تو که لجباز نبودی مستانه!!!

زنجبیل جمعه 14 آبان 1389 ساعت 18:27

بابا جذبه ! بهت نمیاد ها

زهرا شنبه 15 آبان 1389 ساعت 08:18 http://zizififi.persianblog.ir

پسته ۴شنبتو که خوندم پرشدم از حسای ناب و پست جمعه تو که خوندم .....خب این جوری هم خواب نتونستی بری و هم غذاهات اماده نشدخب

fafa شنبه 15 آبان 1389 ساعت 08:47 http://www.longliveahmad.blogfa.com

می دونم که‌اخرش با کلی حرص و جوش همه چی ردیف میشه...

آ . د . م یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 22:04 http://www.1adam.blogsky.com

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد