* حالم خوب نیست امروز و اگه بمونم توی خونه بدتر هم میشه. میزنم بیرون. گاهی حال و هوای بیرون، هرچند آلوده بهتر از هوای خونه است. به قول شاعر: "هوای خانه چه دلگیر میشود گاهی..."
* یه سر میرم شرکت قبلی پیش بچهها. بعدش هم میرم کتابخونه. شاید بعدترش هم رفتم تجریش و امامزاده صالح.
* راستش دیشب یه سوژهای برای نوشتن داشتم. داشتم بهش فکر میکردم که خوردم زمین! بعد که از زمین بلند شدم دیگه هرچی فکر کردم یادم نیومد سوژهام چی بود!
* بیشتر از این اگه بخوام چیزی بنویسم کارم به غر زدن می کشه. پس فعلا همین بسه!
مستانه اگه آدم هوای دلش گرفته باشه چی؟ اون وقت کجا بره؟
راستی اگه لایکت مال همایون بود بخوای کل آلبوم رو تو دراب باکس میگذارم
مستانه ممنون که سعی می کنی انرژی منفی کمتر بفرستیخیلی ماهی.منم الان برات انرژی مثبت فرستادم
خوردی زمین از سرت پرید
مستانه میگم اگه سرت به کابینت بخوره یادت نمیاد؟؟
هواخوری خوش بگدره
امیدوارم حالت بیاد سرجاش خیلی زود
خوب باش..... خوب شو... به خوب شدن تو نیاز دارم
اگه نباشه این روزها قدر روزهای خوب رو نمی دونیم! این روزها هستن تا لذت روزهای خوب رو درک کنیم!
امیدوارم زود حالت بیاد سر جاش!
مستانه فکر کنم از اون تیپها هستی که اهل هونه نشینی و خونه داری و .. نیستی پس از همین الان بگرد دنبال کار
من شبها هی یادم بیاد یه چی بنویسم صبحها هی یادم میره چی بنویسم
سلام مستانه ی عزیزم. روز خوش!
منم همینطورم. ترجیح میدم دود بخورم اما توی خونه نمونم. دلگیره بیشتر وقتها!
سلام
همیشه فکر میکردم بعد ازدواج دیگه وقتی برای وبلاگ نویسی نداشته باشم
تا اینکه به وبلاگ تو بر خوردم
ممنون میشم اگه نظرت رو راجع به نوشته های منم بگی
منتظرم
امیدوارم که زود سر حال بشی
خب یه وقتایی آدم اینجوری میشه دیگه... پیش میاد...
خب اگه بخوای خاننده های وبلاگت میتونن چند روزی بهت مرخصی بدن
با حقوق:دی