خوشبختی


عصر بود. مامان و سوفیا ناهار خونه‌مون بودن و حالا متین، مامان و سوفیا آروم خوابیده بودن. من اما خوابم نمی برد. حس قشنگی که توی خونه جاری بود نمی‌ذاشت بخوابم. چی می‌تونه برام قشنگتر از این باشه که دوست داشتنیترین آدمهای زندگیم رو در کنار هم دارم. درسته که بابا نبود. اما می‌دونستم که اونم همین نزدیکیهاست و عصر یه سری بهمون می‌زنه.


*     *      *


شب بود. مامان و بابای متین شام خونه‌مون بودن و حالا متین و مامان و باباش آروم خوابیده بودن. من اما خوابم نمی‌برد. لبخندی که روی لب متین بود نمی‌ذاشت بخوابم. لبخندی که سرشار از شادی و رضایت بود.


*     *      *


خوشحالم و خوشبخت. خوشبختم که با آدمی زندگی می‌کنم که دوست داشتن مهمترین اصل زندگیشه. خوشحالم آدمهایی رو کنارم دارم که از صمیم قلب دوستشون دارم و دوستمون دارن...


 

نظرات 12 + ارسال نظر
مصی پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 23:12 http://ye-asheghaneye-aram.persianblog.ir

هیچی بیشتر از این آدم رو خوشحال نمی کنه. خوشحالم که اینقدر احساس خوشبختی میکنی

امیدوارم تو هم زود به زود بتونی لذت بودن کنار خانواده‌ات رو بچشی

ترانه جمعه 3 دی 1389 ساعت 09:25

تو واقعا خوشبختی.چون قدر چیزهایی رو که داری می دونی...

خوشبخت بودن کار سختی نیست

سهیلا جمعه 3 دی 1389 ساعت 09:50 http://www.gole-banafshe.blogfa.com

سلام مستانه جان
چه زیبا و با احساس می نویسی
همیشه عاشق خواندن مطالبت بودم اما این نوشته بقدری با احساس بود که از وبلاگ خوان خاموش خارجم کرد D:
امیدورام همیشه این گونه از زندگی لذت ببری و شادمانه در کنار متین گرامی خوشبخت باشی
بدرود

سهیلا جان ممنونم که این بار روشن شدی

رویا جمعه 3 دی 1389 ساعت 11:11 http://ahoyekheyal.persianblog.ir

این خیلی عالیه
برای هر دو تاتون بهترین ها رو آرزو دارم.و امیدوارم این خوشبختی تا سالیان سال همینطور ادامه داشته باشه

ممنون عزیزم...

باران جمعه 3 دی 1389 ساعت 14:02 http://barancheckcheck.blogfa.com

چه قدر خوب که می دونی خوشبختی و قدر می دونی.
خوشحالم که توی این روزهای خاکستری یک نفر اعتراف کرد که خوشبخته...........

امیدوارم همه خوشبختی رو حس کنن

بعد از مدت ها من هم روشن شدم و هم خوشحال

ممنونم از اینکه روشن شدی و خوشحالم که این نوشته باعث روشن شدنت شد.

الی پلی شنبه 4 دی 1389 ساعت 00:32 http://elipeli.blogsky.com

من اگه بودم سر و صدا میکردم تا بیدار شن..

وا! گناه داشتن... البته اگه فقط خودم و متین باشیم از این روش استفاده می کنم

هیوا شنبه 4 دی 1389 ساعت 09:28

منم خوشحالم برات بانو!
و برای خودم! چون هر آدم خوشحالی که تو این دنیا باشه یه گوشه از این دنیایی که من توش زندگی می کنم رو قشنگ می کنه! پس برای خوشحالی ات خوشحالم!

امیدوارم تو هم خوشحال و خوشبخت باشی...

فیروزه شنبه 4 دی 1389 ساعت 09:32

صبح شنبه به خیر مستانه بانو ...
امیدوارم که همیشه شادی و رضایت و خوشبختی توی زندگی و کلبه عشقتون موج بزنه ...

صبح تو هم به خیر عزیزم. و همچنین برای شما!

هیما شنبه 4 دی 1389 ساعت 09:51 http://www.hima77.blogfa.com

خوشحالم که با وجود مشکلات دائمی زندگی خوشبخت و خوشحالی و این حس رو توی وجودت زنده نگه داشتی

برای همه این حس رو آرزو میکنم

اگه این حس زنده نباشه، در واقع خودمون هم زنده نیستیم

بهاره شنبه 4 دی 1389 ساعت 10:06 http://rouzmaregiha.blogsky.com

بزن به تخته دوست خوبم و اسفند هم دود کن...الهی که این عشق و آرامش همیشه تو خونه ی قشنگتون جاری باشه

ایشالا برای همه اینجوری باشه

نرگس سه‌شنبه 7 دی 1389 ساعت 18:27 http://fereshtekuchulu.blogfa.com

همیشه شاد وخوشبخت باشی عزیزم
احساست رو خیلی خوب بیان کردی و انتقال دادی
کلی انرژی مثبت داشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد