اولین شهر توی مسیرمون حلب بود. یک شنبه عصر رسیدیم به حلب و با کمک کتاب lonely Planet و براساس انتخاب آقا وحید توی یه هتل توی مرکز شهر ساکن شدیم.
اون شب صحنههای متفاوتی رو از این شهر دیدیم. یه پارک تروتمیز این طرف و یه چیزی مث میدون ترهبار خیلی کثیف یک کمی اون طرفتر.
عکسها و مجسمه های حافظ اسد و بشار اسد توی همه میدونها و در و دیوارها و مغازههای سیگارفروشی و قلیون فروشی و ... جابهجا توی شهر دیده میشد.
اون شب، شب سال تحویل بود. اما من حالم خوب نبود و به کمک سه چهارتا قرص سرماخوردگی و آنتی هیستامین اون شب رو تا صبح خوابیدم و برای همین هنوز که هنوزه حس اینکه سال نو شده رو ندارم. البته متین و وحید و خانمسین موقع سال تحویل بیدار بودن و سال رو تحویل داده بودن!
قلعه حلب یکی از دیدنیهای این شهر بود و البته که واقعا دیدنی بود.
و مسجد جامع شهر حلب هم معروف بود و توریستها حاضر بودن برای دیدنش مقنعه و دامن هم بپوشن. این مسجد علاوه بر عظمتش و معماری تاریخیش مقبره حضرت زکریا رو هم در برمیگرفت.
حدود ظهر بود که دوباره کولهپشتیهامون رو انداختیم روی دوشمون و راهی شدیم...
پ.ن: عکاس برخی از عکسها آقا وحید هستن.
قالبت خوشگل شده
عزیزم قالب نو مبارک//همینطور زیارت قبول از عکسا هم ممنون..وخوش به حالت مستانه جون که این همه راه با ماشین رفتی و طاقت اوردی و کلی بهت خوش گذشته.من تا بهشتم با ماشین نمیرم خیلی اذیت میشم واسه همین الان خیلی وقته مسافرت زمینی نرفتم حتی تاشمال اگه برم که بهم زهر شده
mastane jaan,kheili etefaghi shod ke be weblogetoon sar zadamo ye kam az matalebo khoondam, man to google dar morede badbadak search mikardam va google linke webloge shoma ro ba jomle ei ke dar morede badbadak neveshtin oonja avord. webloge jalebi darid, va in ke ba hamsaretoon minevisin ham kheili jalebo doost dashtanie.omidvaram hamishe shado movafagh bashid.