یه جوریم. هستم و نیستم. بین گذشته و آینده شناورم. بین خواب و بیداری معلقم. هرچی که هست، اینجا نیستم، توی این لحظه نیستم. همه جا هستم جز اینجا و این لحظه. احساس می کنم توی فضام، حتی احساس سبکی دارم. هیچ چیزی اونقدر برام اهمیت نداره، چون حس می کنم هیچ کدوم از چیزهایی که توی بیداری می بینم و می شنوم و اتفاق میفته خیلی واقعی نیستند، برعکس خوابهام که بیشتر از همیشه واقعی به نظر می رسن...
تنها حس واقعی که دارم، یه دلتنگیه عمیقه برای همه آدمهایی که توی خوابهام هستند و توی بیداری امکان دیدنشون رو ندارم و تنها چیزی که برام اهمیت داره اینه که برم و تمام آدمهایی رو که هنوز امکان دیدنشون برام فراهم هست، ببینم و باهاشون باشم...
خیلی عجیبه
من دلتنگ ادما هم این روزا نمی شم
آخ جون!!! برنامه ی فردا اکیه؟ کجا می بینیمتون آیا؟؟
همان که خود گفتی ..
زندگی جاریست ..
دلم خواب متفاوت خواست
من با فرحزاد موافقم.. دلم برای فضای اونجا تنگ شده... در مورد سریاله اگه بهم بگی چند تا دی وی دی هستش با خودم میارم.... هارد نداریم آخه!!