دو به شک


هی عکسش رو جلوم باز می‌کنم. هی زل می‌زنم به چشمهاش و هی به این فکر می‌کنم که این چشمها همون چشمهاییه که من می‌شناختم؟ همون چشمهایی که اولین بار توی زندگیم غرق شدن رو بهم یاد دادن؟



شک دارم، به این که این چشمها هنوز همون چشمها باشن... دو به شک‌م که شش آخر رو هم وارد کنم و دکمه سبز رو فشار بدم، یا اینکه گوشی رو بندازم اون ور و با همون تصویر زیبایی که ازش توی ذهن و قلبم دارم زندگی کنم؟ دو به شک‌م!

  

نظرات 7 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 09:26 http://www.myutopias.blogfa.com

حالا از کجا میدونی که انقدر فرق کرده؟

آلما چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 09:43 http://www.almaa.blogsky.com

همه آدمها تو مرور زمان عوض میشن...

متین چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 14:35

شش آخر رو هم وارد کن و دکمه سبز رو فشار بده...

لیلا چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 16:30

تردید نکن و کار رو به اتمام برسون ۶ رو بزن و بعد هم کلید سبز
در عوض هیچ وقت توی این شک نخواهی ماند هرچند نتیجه مطلوب نباشد

نرگس چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 18:12 http://kho0namo0n.blogfa.com

چه حس مشترک سختی. بعد از مدت ها عکسش رو تو فیس بوک دیدم. اونی نیست که می شناختم. حالا دیگه مطمئنم

نازنین مریم چهارشنبه 18 خرداد 1390 ساعت 23:29 http://morgheasir.persianblog.ir

شش اخر هم وارد کن و خیال خودت رو راحت کن..چقدر با تصویر زیبا زندگی کنیم؟باید با حقیقت رو به رو شد

رودابه ایرانی جمعه 20 خرداد 1390 ساعت 22:42

بگذار خاطره بماند برای همیشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد