دستم می لرزه. دلم هم.
چقدر انتظار کشیدم. +
تمام اردیبهشت رو انتظار کشیدم. خرداد رو هم.
تیر که شد دیگه آروم آروم انتظارم کمرنگ شد. این روزا دیگه انتظار حتی از ته ذهنم هم پاک شده بود.
اما زندگی برای من همیشه غیرمنتظره بوده.
دستم می لرزه. دلم هم.
پشت دیوار دلم یه صدای پا میاد
یه صدای آشنا از تو کوچه ها میاد
یه صدای پا میاد یه صدای پا میاد
نفسم راهشو گم کرده تو سینه
چشم من یه سایه رو دیوار می بینه
صدای تیک تیک قلبم نمی ذاره
صدای پاهاش توی گوشام بشینه
پ.ن1: از اونجایی که آدم دل رحمی هستم، دلم نمیاد کنجکاویهاتون رو بی جواب بذارم. راستش این اتفاق یه اتفاقیه شبیه رسیدن یه دوست خیلی خیلی خاص از یه سفر طولانی. با اینکه هنوز اون دوست رو ندیدی ولی از اینکه می دونی نزدیکته دلت قنج می ره و از اینکه قراره به زودی ببینیش تو پوست خودت نمی گنجی!
البته اتفاقی که برام افتاده دقیقا اینی نیست که گفتم. ولی یه جورایی شبیه همینه!
لازم به ذکر است که پای هیچ بچه ای درمیان نیست!
پ.ن2: راستی دلم برای خیلیهاتون تنگ شده بودا! چه خوب که کنجکاوی باعث شد بعد مدتها اسمهای قشنگتون رو توی کامنتها ببینم. دوستتون دارم.
مستانه چی شدهههه ؟ دلمو اب کردی
انشالله بهترین اتفاق برات افتاده باشه!
شیطون بلا نگی هاچی شده خو؟
نکنه داری مامان میشی
البته صبر خوبه ها
ولی اضافه از حد که صبر کنی دیگه صبر نیست
تعلله
وای چی شده؟
حتما خیلی اتفاق خوبیه
انتظار خیلی سخته اما امیدوارم همه انتظارهای زندگی ات پر از شوق و شیرینی باشه
چی شده مستانه جون!
ایشا... که خیر هست و مبارک. :)
خدا رو شکر که انتظار به سر اومد حالا موضوع چیه؟؟؟ زودی بگو مردم از فضولی
مشکوک خانوم! بگو چی شده!
رئیس انجمن کنجکاوان!
خووووووووووووب؟
اینهمه آدم رو هم میخوای منتظر بذاری؟
حالا به خاطر اون همه انتظارت ما رو توی انتظار میذاری؟! میشه بگی خاله شدیم یا نه؟!! اولین چیزی که به ذهنم میرسه!!!
مستانه جون دست و دلم مام داره میلرزه بگو چی شده
انتظار شیرین و دوست داشتنیه وقتی منتظر چیزی که دوسش داری باشی
حاج خانوم نکنه منظورت ماه رمضونه که داره میاد
یعنی از اردیبهشت منتظر ماه رمضون بودم؟
اینجوری تو خماری موندن خوب سخته دیگههههه
ببخش مستانه جون این گودر خیلی تنبلمون کرده یکیش خود من همیشه می خونمت و از حالت باخبرم ولی ...
اگه یه دونه دوست خنگ داشته باشی مستانه اونم من که امروز یادم اومده که بلاگ اسکای رو ادد کنم تا بتونم واست نظر بذارممنو ببخشی مستانه جونم هااااااا
امیدوارم خبر خوشت خیلی خوب و مبارک باشه
مستانه جون خودم رو می گم کنجکاوی یا فضولی من همیشه بهت سر میزنم و اردات دارم بهت عزیزم
اگه دمه دستم بودی مستانهههههههه
کشتمتتتتتتت
وا مگه تو پرسیدی که من بگم؟
راستی پسرک رفته بوده پارک... الانم اومده خونه ما مهمونی...
مرسی که آدرس وبلاگ رو گذاشتی واسم- توی گودر میخونمت ولی چون ف.ل.تر هستی نمیتونم پیام بذارم! بیشتر از همه هم این پست عکس تکی چسبید! یعنی چسبید هاااا چسبیدنی
یعنی من گفتم بی برو برگرد نی نی داری خوب شد اون پینوشت رو گذاشتی وگرنه بدجوری توی خماری می موندیم
من بگم؟ من بگم...؟؟؟
بگم...؟
حس این پسره رو دارم:
https://lh5.googleusercontent.com/-0jdW-Tm4AXw/TiamuDK686I/AAAAAAAALUE/Nmyr1OdZwV0/w340/silent.gif
بگم...؟؟؟ D:
انقده از این اتفاقات این مدلی خوشم میاد . خداروشکر دوستم که صبرت و انتظارت نتیجه خوبی داشت
حالا میبینیش دیگه. زیادی هم فانتزیش نکن
بیشتر ملت رو کنجکاو کردین با این پ ن تون
تقریبا مطمئن بودم که نی نی تو راه داری ولی مثل اینکه سر کار بودم
خوشحالم که خوشحالی عزیزم از ته قلبم میگم
یعنی چی میتونه باشه؟؟؟!!!
تنها راهش اینه که به اقای متین خان رشوه بدیم بلکه لو بده
فکر کنم اون دوست منم
چه از خود متشکرم من!!!!!
دیروز اتفاقی قاب عکست و دیدم...وخلاصه دلم هوای وبت و کرد
بیشتر پیشت میاد از این به بعد
ممنون مستانه جان
حتما
به نام خدا
دو تا سوال داشتم: شما خودتون این نقاشی های کنار وبلاگتون رو کشیدین ؟ اگه کار خودتونه میتونم بپرسم از چه نوع مدادی , ماژیکی یا هر وسیله ی مخصوصی استفاده کردین؟
آخه خیلی قشنگن.
نه خودم نکشیدمشون. توی اینترنت پیداشون کردم.
من فهمیدم کیو میگی چون حس مشترک داشتم باهات و هنوزم منتظرم انتظار شیرینیه همونی که قراره بیادو همه جا گل و بلبل بشه همون درسته ؟؟؟