مادر بی‌احساس!

 

حقیقت اینه که من دارم مثل قبل زندگیم رو می‌کنم. کتاب می‌خونم. پروژه انجام می‌دم. گاهی می‌رم شرکت و یه سُک سُکی می‌کنم و ...


هنوز چیز زیادی تغییر نکرده که بخواهم بهش فکر کنم، یا چیزی بنویسم.

راستش تعجب می‌کنم بعضیها هنوز هیچی نشده وبلاگ درست می‌کنن و کلی عشقولانه هم برای یه موجود بندانگشتی می‌نویسن! توی اینکه من آدم بی‌احساسی هستم که شکی نیست! ولی آخه تا این حد؟

من خیلی خوشحالم که این بندانگشتی پیداش شده و پا توی زندگیمون گذاشته. ولی اینکه بخوام احساسی بهش داشته باشم، اونم ندیده، هم برام عجیبه و هم ناممکن.



حال خودم هم تقریبا خوبه. گاهی بد می‌شه البته. ولی این جوری نیست که قابل تحمل نباشه.

 

دیروز بالاخره بعد هفت هفته رفتم دکتر. ولی دکترمم یکیه از خودم بی خیالتر! بهش گفتم سونوگرافی لازم نیست؟ گفت اوه نه بابا! خیلی زوده حالا. دیگه بسکه اصرار کردم یه سری آزمایش برام نوشت. فردا باید برم آزمایش‌ها رو بدم که شامل آزمایش HIV هم می‌شه! چه کاریه؟ آدم می‌ترسه خب!

  

نظرات 41 + ارسال نظر
فیروزه سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 12:12

ای جانم امان از دست تو دختر
با این پستت دلم خواست محکم بغلت کنم با دو تا ماچ محکم

مامان امیدرضا سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 12:42

چه جالب معمولا دکترا هفته ۷ سونو رو میدند
کم کم نی نی تکون میخوره اون وقت انقدرررررر قنج میری یا وقتی که صدای قلبشو بشنوی ندیده عاشقش میشی

صووورتی سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 13:01

آخههه! مستانه ی عزیزم خیلی خوشحال شدم!
خیلی تبریک میگم عزیزم!

نینا سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 13:18

الهی،مستانه جون اتفاقا من آدمایی مث شمارو دوس دارمو باهات موافقم
آخه ببخشیدا بعضیا شور از مزه میبرن!!!

آزاده سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 13:38

اوه حالا زوده که بخوای بهش احساس داشته باشی بزار تکون بخوره اونایی که از اول خیلی احساسات مادرانه دارن تو دسته آدمای خیلی با احساسن وقتی که اولین تکونش رو حس کردی کم کم مادری شروع میشه.الان که خیلی حالت بد نیست روال عادی زندگی رو طی کن چون با سنگین شدن دیگه کارت سخت میشه.

اطلسی سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 14:06


زوده عجله نکنننننن

بازیگوش سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 14:36 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

ایشالا ازمایش خیره و هیچی نیس
من که نی نی نداشتم که تجربه ای داشته باشم اما میدونم هر چی بیخیالش باشی بهتره و راحت تر میگذره

قاسم سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 14:51

سلام مستانه عزیز ..
خیلی خوشحالم .. حس یک فرزند .. امید که ما هم تجربه کنیم .. البته حس پدری ..

پرنده خانوم سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 14:56

مستانه جونم
به نظرم تو بی احساس نیستی
حق با توئه
خیلی اتفاق بزرگیه
وقتی نه چیزی رو دیدی نه لمسش کردی چطوری انتظار داری باورش کنی
به نظرم بعد اینکه توی سونوگرافی چشمت به جمال اون نخود بندانگشتی روشن بشه سرتاپات میشه احساس و علاقه و عشق بهش:)
آخییییییییییییییییییییی

خاتون سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 14:56 http://nargesdailyprog.persianblog.ir

مبارک باشه نی نی دار شدنت من از روی نظرات یک وبلاگ فهمیدم که بارداری. منم اولش خیلی حسی نداشتم. منطقی خوشحال بودم ولی خیلی ذوق نداشتم حتی وبلاگ دخترم رو هم زن عموش ساخت و بعد من هم شروع کردم به نوشتن براش. الان بهتر شدم ولی بازم مثل اینایی که تو گفتی نیستم هرکس یک جوریه خوب. برای خودت و نی نی توی دلت آرزوی سلامتی دارم و ممنونم که آدرس اینجارو بهم دادی.

fafa سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 15:12

وای وای چقدر من خوشحال شدم که دوستم مادر شده یکی تو یکی مامان شدن فندق این دوتا از بهترین خبرایی بود که از اول هفته شنیدم همین نگرانیت نشون میده که چقدر حست زیاده نسبت به این فرشته الهی...

سیندخت سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 15:27

آره به نظرم خب طبیعیه... چون هنوز می دونی که اون موجود حیات واقعی نداره... کم کم که به مرز شکل گیری برسه احساست هم به وجود میاد...

سلانه سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 15:31

سلاممممممممممممم:)
مبارک باشه مستانه :**********
من اون پست تمشکتو نخونده بودم خب.. زیاد مبارک باشه خب دختر..
بی احساس نیستی.. البته من از این بی جنبه هام که بچه دار بشم سه سوت عالم و آدم از قیافه ذوق زدم میفهمن! ولی تو بی احساس نیستی.. هنوز خیلی زوده خب.. :)

مهربانو سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 15:42 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

مستانه جونم یه مدت دیگه می بینمت که میای و عشقولانه در می کنی:) منتظر اون روزام شدیدن.سالم باشین هر سه تون:)

سحرگاهی سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 16:26

نه بابا مستانه جونم. بی احسسا نیستی. زودهنوز خب

یاد این پست فندق افتادم
http://mieistorie.persianblog.ir/post/44/

البته تو و فندق متفاوتین

wow! تبریک میگم، واقعا خیلی خوشحال شدم. مبارکه!

رهاتر از باد سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 17:08

راستی اگه اینجا رو به خواننده هات معرفی کنی ممنون میشم.
http://kodakanemehr.blogfa.com/

خانومی سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 17:13 http://khoneye-ma.blogfa.com

واااااااااااااااای عزیزززززززم من امروز کامنتمو چک کردم و دیدم اینجا چه خبره !
خیلییییییییییییییی بهتون تبریک میگم
الهی بگردم تو هم داری مامان میشی ! :*
یه زمانی همه تو وبلاگستان فصل ازدواجش بود ! تازگیا فصل بارداری و زایمان و مادر شدنه !
مبارکه مبارکه خیلی مبارکه
خیلی خوشحال شدم
ایشالا قدمش پر از خیر و برکت باشه

مسرور سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 19:04

سلام، مادر شدنت مبارک انشالله که خوشقدم باشه که حتما هست.

صفورا سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 19:16 http://bahareomr-2.blogfa.com

مبارک باشه عزیزم . ایشالا به سلامتی برای هر دوتون.

نازی سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 19:54

مبارک باشه راستی تو اصلا بی احساس نیستی

نرگس سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 20:43 http://fereshtekuchulu.blogfa.com

عزیزم... صبر کن وقتی حسش کردی و تکون خورد حسابی عاشقش میشی...
دکتر زایمان خواهرم اونقدر مهربون و گل هست که حرف نداره...

قاصدک سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 21:42

من که تجربه اش رو ندارم .. ولی یکی از دوستای منم همینطور بود .. چقدررررررررررررررررر اون دستای فینگول نی نی دل می بره ..

خانومی سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 23:13 http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com/

واااااااای خدای من اصلا انتظار این سورپرایز رو نداشتم مستانه جون نمیدونی چه خوشحال شدم ایشالا که صحیح و سالم پا میذاره تو این دنیا
تبریک تبریک تبریک :*:*:*

مریم سه‌شنبه 11 بهمن 1390 ساعت 23:13 http://yohoho.blogfa.com

ای جان :)
خوشبختیتون هزار برابر :)

زهرا چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 08:25 http://zizififi

مستانه از الان زوده خب که احساساتت قلمبه بشه..بذار علایم حضورش مشخص شه ببین چیکار میکنی براش دوستم

راما چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 09:03 http://missymemol.blogfa.com

درست احساست راست راستش همینه مستانه جونم

پریسا چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 09:29

سلام
امیدوارم بارداری راحتی داشته باشی این بندانگشتی شما باعث شده من روشن بشم آخه تمام خاطرات چهارسال پیش جلوی چشمم زنده شده منم نسبت به بندانگشتی احساسی نداشتم تا زمانی که برای بار اول صدای قلبش رو شنیدم آنقدر عجیب بود انگار تازه داشت باورم می شد که چه اتفاقی افتاده!!!!!
امیدوارم هردوتاتون سلامت باشید

مموی عطربرنج چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 10:39

تبریک...

پیتی چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 11:44 http://piti.blogsky.com

مستانه جان روزهای خوشی را برات آرزو می کنم.. روزهای بدون استرس و با عشق..

مریم چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 13:20 http://aabadi.blogfa.com

هنوز زوده گلم. کمی که بزرگ تر بشه و حرکت کنه، حضورش رو بیش تر احساس می کنی.
مراقب خودت باش نازنینم

آنا چهارشنبه 12 بهمن 1390 ساعت 22:40 http://annakhanoom.persianblog.ir

wait a little

خانوم گلاب پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 08:20 http://2ta-ashegh.blogfa.com

وااااااااااااای مستانه جون مبارک باشه ایشالا...
اول صبحی واقعا با خوندن وبلاگت سرشار از انرژی و شادی شدم...
من مطمئنم که تو یکی از بهترین مادر هایی میشی که تا حالا بوده...
از صمیم قلب براتون آرزوی خوشی و سلامتی و شادی می کنم...
ایشالا که همیشه همیشه شاد شاد شاد باشید

روزانه های ما پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 08:22

الاااااهی! چرا من دیر اومدم به این آدرس خدایا! مرسی خبر دادی مرسی!

شهریوری میشه یا مهرماهی؟ متولد ماه مهر! فک کننننن!

نرگس پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 16:51

واااای مستانه جون باورم نمیشه داری مامان میشی؟؟؟؟
خیلی سورپرایز شدم خدایی. تبریک میگم عزیزم. من مطمئنم که تو مامان خیلی خوب و مهربونی میشی.
آخیییییییی. خیلی تبرییییییک

نیروانا پنج‌شنبه 13 بهمن 1390 ساعت 22:27 http://nirvanaslife.persianblog.ir

مبارک باشه مستانه جونم . به سلامتی
نمیدونی خوندن این پست چه حال خوبی بهم داد .

الی جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 20:28 http://e-motamedi.persianblog.ir/

تبریییییییییییییییییییییییییییک بهت میگم آبجی جونم...خیلی زیاد خوشحال شدم ...
یه دنیا آرزوی خوب برات دارم

نارنجدونه جمعه 14 بهمن 1390 ساعت 21:34

تعجبی نمیکنم تقریبا اخلاقت رو یه جورایی بدون دیدنت بلت شدم !!!!

انشالله خیره روزای خوبش مونده حالا مسی خانوم

نگار شنبه 15 بهمن 1390 ساعت 16:19

واااای! دیگه سکوت جایز نیست:دی خیلی مبارکه خانم. زندگی آدم زیر و رو میشه با اومدن یه بچه، یک شغل بیست و چار ساعته و بدون بازنشستگی! اما لذت داره زیااااااااااااااد:)

رویا دوشنبه 17 بهمن 1390 ساعت 12:20 http://ahoyekheyal.persianblog.ir

این طبیعیه .اما وقتی اولین تکون ها رو احساس کردی ،انوقت بهت می گم حالتو

بهار چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 08:09

حالا صبر کن ... یادته رفته بودی مکه هم فکر میکردی بی احساسی؟؟؟؟؟؟؟ یه مامانی بشیییییییییییی ماه مطمئنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد