حقیقت اینه که من دارم مثل قبل زندگیم رو میکنم. کتاب میخونم. پروژه انجام میدم. گاهی میرم شرکت و یه سُک سُکی میکنم و ...
هنوز چیز زیادی تغییر نکرده که بخواهم بهش فکر کنم، یا چیزی بنویسم.
راستش تعجب میکنم بعضیها هنوز هیچی نشده وبلاگ درست میکنن و کلی عشقولانه هم برای یه موجود بندانگشتی مینویسن! توی اینکه من آدم بیاحساسی هستم که شکی نیست! ولی آخه تا این حد؟
من خیلی خوشحالم که این بندانگشتی پیداش شده و پا توی زندگیمون گذاشته. ولی اینکه بخوام احساسی بهش داشته باشم، اونم ندیده، هم برام عجیبه و هم ناممکن.
حال خودم هم تقریبا خوبه. گاهی بد میشه البته. ولی این جوری نیست که قابل تحمل نباشه.
دیروز بالاخره بعد هفت هفته رفتم دکتر. ولی دکترمم یکیه از خودم بی خیالتر! بهش گفتم سونوگرافی لازم نیست؟ گفت اوه نه بابا! خیلی زوده حالا. دیگه بسکه اصرار کردم یه سری آزمایش برام نوشت. فردا باید برم آزمایشها رو بدم که شامل آزمایش HIV هم میشه! چه کاریه؟ آدم میترسه خب!
ای جانم امان از دست تو دختر
با این پستت دلم خواست محکم بغلت کنم با دو تا ماچ محکم
چه جالب معمولا دکترا هفته ۷ سونو رو میدند
کم کم نی نی تکون میخوره اون وقت انقدرررررر قنج میری یا وقتی که صدای قلبشو بشنوی ندیده عاشقش میشی
آخههه! مستانه ی عزیزم خیلی خوشحال شدم!
خیلی تبریک میگم عزیزم!
الهی،مستانه جون اتفاقا من آدمایی مث شمارو دوس دارمو باهات موافقم
آخه ببخشیدا بعضیا شور از مزه میبرن!!!
اوه حالا زوده که بخوای بهش احساس داشته باشی بزار تکون بخوره اونایی که از اول خیلی احساسات مادرانه دارن تو دسته آدمای خیلی با احساسن وقتی که اولین تکونش رو حس کردی کم کم مادری شروع میشه.الان که خیلی حالت بد نیست روال عادی زندگی رو طی کن چون با سنگین شدن دیگه کارت سخت میشه.
زوده عجله نکنننننن
ایشالا ازمایش خیره و هیچی نیس
من که نی نی نداشتم که تجربه ای داشته باشم اما میدونم هر چی بیخیالش باشی بهتره و راحت تر میگذره
سلام مستانه عزیز ..
خیلی خوشحالم .. حس یک فرزند .. امید که ما هم تجربه کنیم .. البته حس پدری ..
مستانه جونم
به نظرم تو بی احساس نیستی
حق با توئه
خیلی اتفاق بزرگیه
وقتی نه چیزی رو دیدی نه لمسش کردی چطوری انتظار داری باورش کنی
به نظرم بعد اینکه توی سونوگرافی چشمت به جمال اون نخود بندانگشتی روشن بشه سرتاپات میشه احساس و علاقه و عشق بهش:)
آخییییییییییییییییییییی
مبارک باشه نی نی دار شدنت من از روی نظرات یک وبلاگ فهمیدم که بارداری. منم اولش خیلی حسی نداشتم. منطقی خوشحال بودم ولی خیلی ذوق نداشتم حتی وبلاگ دخترم رو هم زن عموش ساخت و بعد من هم شروع کردم به نوشتن براش. الان بهتر شدم ولی بازم مثل اینایی که تو گفتی نیستم هرکس یک جوریه خوب. برای خودت و نی نی توی دلت آرزوی سلامتی دارم و ممنونم که آدرس اینجارو بهم دادی.
وای وای چقدر من خوشحال شدم که دوستم مادر شده یکی تو یکی مامان شدن فندق این دوتا از بهترین خبرایی بود که از اول هفته شنیدم همین نگرانیت نشون میده که چقدر حست زیاده نسبت به این فرشته الهی...
آره به نظرم خب طبیعیه... چون هنوز می دونی که اون موجود حیات واقعی نداره... کم کم که به مرز شکل گیری برسه احساست هم به وجود میاد...
سلاممممممممممممم:)
مبارک باشه مستانه :**********
من اون پست تمشکتو نخونده بودم خب.. زیاد مبارک باشه خب دختر..
بی احساس نیستی.. البته من از این بی جنبه هام که بچه دار بشم سه سوت عالم و آدم از قیافه ذوق زدم میفهمن! ولی تو بی احساس نیستی.. هنوز خیلی زوده خب.. :)
مستانه جونم یه مدت دیگه می بینمت که میای و عشقولانه در می کنی:) منتظر اون روزام شدیدن.سالم باشین هر سه تون:)
نه بابا مستانه جونم. بی احسسا نیستی. زودهنوز خب
یاد این پست فندق افتادم
http://mieistorie.persianblog.ir/post/44/
البته تو و فندق متفاوتین
wow! تبریک میگم، واقعا خیلی خوشحال شدم. مبارکه!
راستی اگه اینجا رو به خواننده هات معرفی کنی ممنون میشم.
http://kodakanemehr.blogfa.com/
واااااااااااااااای عزیزززززززم من امروز کامنتمو چک کردم و دیدم اینجا چه خبره !
خیلییییییییییییییی بهتون تبریک میگم
الهی بگردم تو هم داری مامان میشی ! :*
یه زمانی همه تو وبلاگستان فصل ازدواجش بود ! تازگیا فصل بارداری و زایمان و مادر شدنه !
مبارکه مبارکه خیلی مبارکه
خیلی خوشحال شدم
ایشالا قدمش پر از خیر و برکت باشه
سلام، مادر شدنت مبارک انشالله که خوشقدم باشه که حتما هست.
مبارک باشه عزیزم . ایشالا به سلامتی برای هر دوتون.
مبارک باشه راستی تو اصلا بی احساس نیستی
عزیزم... صبر کن وقتی حسش کردی و تکون خورد حسابی عاشقش میشی...
دکتر زایمان خواهرم اونقدر مهربون و گل هست که حرف نداره...
من که تجربه اش رو ندارم .. ولی یکی از دوستای منم همینطور بود .. چقدررررررررررررررررر اون دستای فینگول نی نی دل می بره ..
واااااااای خدای من اصلا انتظار این سورپرایز رو نداشتم مستانه جون نمیدونی چه خوشحال شدم ایشالا که صحیح و سالم پا میذاره تو این دنیا
تبریک تبریک تبریک :*:*:*
ای جان :)
خوشبختیتون هزار برابر :)
مستانه از الان زوده خب که احساساتت قلمبه بشه..بذار علایم حضورش مشخص شه ببین چیکار میکنی براش دوستم
درست احساست راست راستش همینه مستانه جونم
سلام
امیدوارم بارداری راحتی داشته باشی این بندانگشتی شما باعث شده من روشن بشم آخه تمام خاطرات چهارسال پیش جلوی چشمم زنده شده منم نسبت به بندانگشتی احساسی نداشتم تا زمانی که برای بار اول صدای قلبش رو شنیدم آنقدر عجیب بود انگار تازه داشت باورم می شد که چه اتفاقی افتاده!!!!!
امیدوارم هردوتاتون سلامت باشید
تبریک...
مستانه جان روزهای خوشی را برات آرزو می کنم.. روزهای بدون استرس و با عشق..
هنوز زوده گلم. کمی که بزرگ تر بشه و حرکت کنه، حضورش رو بیش تر احساس می کنی.
مراقب خودت باش نازنینم
wait a little
وااااااااااااای مستانه جون مبارک باشه ایشالا...
اول صبحی واقعا با خوندن وبلاگت سرشار از انرژی و شادی شدم...
من مطمئنم که تو یکی از بهترین مادر هایی میشی که تا حالا بوده...
از صمیم قلب براتون آرزوی خوشی و سلامتی و شادی می کنم...
ایشالا که همیشه همیشه شاد شاد شاد باشید
الاااااهی! چرا من دیر اومدم به این آدرس خدایا! مرسی خبر دادی مرسی!
شهریوری میشه یا مهرماهی؟ متولد ماه مهر! فک کننننن!
واااای مستانه جون باورم نمیشه داری مامان میشی؟؟؟؟
خیلی سورپرایز شدم خدایی. تبریک میگم عزیزم. من مطمئنم که تو مامان خیلی خوب و مهربونی میشی.
آخیییییییی. خیلی تبرییییییک
مبارک باشه مستانه جونم . به سلامتی
نمیدونی خوندن این پست چه حال خوبی بهم داد .
تبریییییییییییییییییییییییییییک بهت میگم آبجی جونم...خیلی زیاد خوشحال شدم ...
یه دنیا آرزوی خوب برات دارم
تعجبی نمیکنم تقریبا اخلاقت رو یه جورایی بدون دیدنت بلت شدم !!!!
انشالله خیره روزای خوبش مونده حالا مسی خانوم
واااای! دیگه سکوت جایز نیست:دی خیلی مبارکه خانم. زندگی آدم زیر و رو میشه با اومدن یه بچه، یک شغل بیست و چار ساعته و بدون بازنشستگی! اما لذت داره زیااااااااااااااد:)
این طبیعیه .اما وقتی اولین تکون ها رو احساس کردی ،انوقت بهت می گم حالتو
حالا صبر کن ... یادته رفته بودی مکه هم فکر میکردی بی احساسی؟؟؟؟؟؟؟ یه مامانی بشیییییییییییی ماه مطمئنم