سرنوشت

  

روز خوبی بود دیروز. یه روز بهاری خوشگل که بارون صبح همه چیز رو حسابی شفاف کرده بود و همراه شد با دیدن یه تینای خیلی خیلی عزیز که حضورش و حرف زدن باهاش دلم رو هم صاف و شفاف کرد.


اون وقتها یه درصد هم احتمال نمی‌دادم اون دختری که یه روزی به صورت کاملا تصادفی توی درکه دیدم و تنها کلمه‌ای که بینمون رد و بدل شد یه سلام خشک و خالی بود، یه روزی بشه تنها کسی که می‌تونم از ته‌مونده های دلم براش حرف بزنم.


سرنوشته و بازیهای عجیب و غریبش و آدمهایی که با اینکه فکر می‌کنند همه کاره‌اند، ولی معمولا فقط بازیگر نقشهایی‌اند که سرنوشت براشون نوشته...


 

عکس: علی آباد کتول - مسیر آبشارهای شیرآباد

 

نظرات 11 + ارسال نظر
تینا یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 10:24

مستانه جانم.... جانٍ جانم

raha یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 10:31 http://www.raha5960.blogfa.com

به به چقدر تینا خانوم قشنگ شما رو توصیف کرده اند...

راما یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 11:35 http://missymemol.blogfa.com

خوش به حال تو
خوش به حال تینا

صحرا یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 12:19

مستانه تو چته

صفورا یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 13:03

عکس زیبا و خوشگلیه

آری یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 16:23 http://ary-f.blogfa.com

جای قشنگیه

زهرا دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 09:04 http://zizififi

دوستیتون ادامه دار

بهار دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 09:31

خوچ بحالتون خانما

هانیه دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 11:21 http://aztobato.persianblog.ir

مستانه جان چرا کم برامون می نویسی؟ انگار یه سری حرفها رو نمی زنی...

سمانه سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 11:45

آره واقعا گل گفتی مستانه جون.
سرنوشت همه کاره اس...

تینا سه‌شنبه 29 فروردین 1391 ساعت 16:37

مستانه جان خوبی؟ اگه بخوام با قبلت مقایست کنم مرموزتر مینویسیا تینا هم که بله، همه میدونیم ماهههه. خوش بحال هر دوتون. مواظب فسقلیم باش. یکم بخندونش گوگولیه مارو . فدای خنده هاششش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد