عروسکهای زشت



عصر کارتون  UglyDolls رو گذاشتم باهم ببینیم. تا وسطهاش همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رفت که من خوابم برد. بیدار که شدم دیدم داره هق هق می کنه و چشمهاش خیسه. نمی دونم چه اتفاقی افتاده بود و پسرک هم درست حسابی تعریف نکرد، فقط گفت دلم براشون می سوزه.


ولی یادم افتاد که تا چندسال پیش با اکثر کارتونها همین ماجرا رو داشتیم. با وال ای، با آپ، حتی فکر کنم با آپساید داون. 


پسرک عجیب احساساتیه و می دونم که متاسفانه خیلی وقتها احساساتش رو خوب درک نمی کنم و باعث رنجشش می شم.

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد