کابوس

  

سالهای سال یکی از ترسناکترین خوابهام، خواب هواپیماهایی بود با نور قرمزی که همزمان توی هوا پخش می شد و بمبهایی که روی سر شهر می ریختند و انفجار نقطه هایی از شهر. ولی همیشه توی خوابهام هواپیماها دور بودند و من فقط تماشاچی. البته خیلی وقت بود که دیگه این خواب رو ندیده بودم.

 دیشب دوباره ولی همون خواب بود و این بار از خیلی نزدیک. بمبهایی که دقیقا بالای سرم می ریخت و نمی دونستم از دستشون به کجا فرار کنم. جالب اینجا بود که توی خواب من آدم الان نبودم. آدم همون سالهای دور بودم. نه متین توی خوابم بود و نه پسرکی که بخوام نگرانش باشم. 


خوابم تاثیر فیلمهایی بود که از انفجار هواپیمای اوکراین دیدم.  امیدوارم دوباره ادامه پیدا نکنه و سریالی نشه.