پریا...


حقیقت اینه که هر آدمی یه نقشی توی این دنیا داره. یعنی هر آدمی که به دنیا میاد و هست، اگه نبود دنیا یه جور دیگه بود. هر آدمی اگه نبود یه چیزی توی دنیا کم بود. اما اینی که چند نفر این تفاوت رو حس می‌کنن و این تفاوت از چه نوعیه خیلی مهمه.


یکی شاید اگه نبود زندگی یک نفر سخت‌تر می شد. یکی دیگه اگه نبود زندگی یه میلیون آدم بهتر می‌شد. یکی دیگه هم شاید اونقدر نقشش توی این دنیا گم و مبهم باشه که اگه نبود، هیچ کس تفاوتی حس نمی‌کرد. اما به هر حال دنیا هر چند خیلی خیلی کم یه جور دیگه بود.


ولی پریا یکی از آدمهاییه که اگه نبود دنیا واقعا یه چیزی کم داشت و اون چیز شادی بود... پریا اگه نبود رنگ دنیای خیلی‌ها تیره‌تر بود چون کسی نبود که هرچند وقت یه بار قلمو رو برداره و دنیاشون رو پر از رنگهای شاد کنه.



راستی هیچ وفت بهت نگفتم پریا ولی یه روزی خیلی قبل از اینکه اینجا رو بخونی اینو برای تو نوشتم و حالا فکر می‌کنم که چه خوب که خیلی زود اون عکس رو از پروفایلت برداشتی و عکس همون پریایی رو که می‌شناختم به جاش گذاشتی...

   

نظرات 4 + ارسال نظر
خانمه شنبه 27 فروردین 1390 ساعت 07:47

خوب اصولا مخاطب این پست شما پریا خانم دوست قدیمیتون بودن .
من فقط مزاحم شدم بابت حال و احوال و چاق سلامتی

مریم شنبه 27 فروردین 1390 ساعت 08:02 http://www.myutopias.blogfa.com

من تقریبا همیشه میخونمت اما اغلب خاموش.گه گداری به رسم یادگاری برات کامنت میذارم

پریا دوشنبه 29 فروردین 1390 ساعت 13:01

من گریه کردم....یعنی اشکهام اومدند ولی دست من نبود....مستانه...مستانه....گاهی وقتا حتی خودم یادم میره چقدر ....بگذریم....
پریچه ات در دست احداثه
بخدا

روشن چهارشنبه 31 فروردین 1390 ساعت 11:18 http://jizzzghoolak.blogspot.com

نه تنها یه چیز، که دو، سه چیز کم داشت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد