یکی دیگه از چیزایی که توی این سریال وجود داره و خیلی دوستداشتنیه اینه که آدمها در بدترین موقعیتها هم زبونشون به دروغ نمیچرخه.
راستگوییشون قشنگ هست، اما از اون قشنگتر اینه که جرات گفتن حقیقت رو هم دارند.
شبیه ما نیستن که خیلی وقتها به خیال خودمون دروغ نمیگیم ولی حقیقت رو هم نمیگیم و پنهانش میکنیم.
معنی این صداقت نیست.
مستانه خیلی وقتا دلم می خواسته پیشم می بودی یا پیشت می بودم و باهم حرف می زدیم...
ما همیشه دوست داریم ایده آل حرف بزنیم ولی از حرف تا عمل خیلی راهه...صداقت داشتن خیلی خوبه و همه ما از خوب بودن او تعریفای زیادی داریم...اما وقتی پای عمل میرسه میگیم همین یه دفعه دروغ به جایی از دنیا بر نمی خوره...یا حتی به قول تو اگر دروغ نگیم راستش و هم نمیگیم و این کار ما رو ممکنه یه روزی مشکل کنه..
من صداقت نوشته هاتو رو دوست دارم